سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دیشب یا بهتره بگم دیروز صبح، بعد ازاینکه پست گذاشتم که تنهامو تنهایی و ایهاالناس ایم الون! خب یکم خوابیدم و مثل صبحهای عزیز دیگه با صدای دخترقشنگا بیدار شدم، وقتی بغلش کردم تا آرومش کنم به این فکر کردم که من تنهام؟ و واقعا من اصلا وقت ندارم که تنها باشم! نه من دیگه هیچوقت تنها نیستم و از وقتی دخترقشنگا بدنیا اومده اون واژه ی «من» هم تحت تاثیر قرارگرفته فعلا تا اطلاع ثانوی! اصلا _من_ انگار وجود نداره وقتی بدون فسقلی ای وجود نداره.

تقریبا یکماه پیش تمام آهنگهایی که تو گوشیم سیو کرده بودم پاک کردم! حالا خیلی اهل دنبال کردن حرفه ای نبودم ولی یسری موزیک بود که میخاستم کاری انجام بدم مثلا ظرف بشورم یا خیاطی کنم، اونجاهایی که گوشم بیکار بود پلی میکردم و گذرزمان رو با ترک ترک رد شدن اونا محاسبه میکردم و کلا بیشتر خوش میگذشت. یه تصمیمی بود که تقریبا ده سال بود داشتم میگرفتم و هی پاک میکردم و باز هی دورم پر میشد از موسیقی. حالا این پلی لیسته طولانی باز پاک شد و هیچ هیچ هیچ موزیکی ندارم که توش کسی کسی رو قال گذاشته باشه یا کسی داشته باشه از عشق کسی بمیره! یه خبر دیگه که خیلی هم جدیدِ اینکه، دیروز همه فیلم های سیستمم پاک کردم! فیلمهامممم!!! باورنکردنیه ولی شد. بعد ازینکه ریحان بهم گفت همه ی فیلمهای شوهرشو پاک کرده و من عین اسپند روی آتیش جلزولزکنان گفتم نههههه چرااااا اینکارو کردی! در کسری از ثانیه داشتم به این فکر میکردم ینی میشه فیلم هم پاک کرد!؟ و تمام مدت ریحانو ملامت کردم که این چه کاری بود کردی؟ اگر من بودم قطعا کشته بودمت:) ولی این الان منم! کسیکه 159 گیگ فیلم پاک کرده! این فقط یه حجم کوچیک از فیلمهایی بود که تو چندماه گذشته دیده بودیم و سیوشده بودن و سیو شده بودن و سیو شده بودن! خب باید اعتراف کنم چند تا فیلم نگه داشتم برای روزهای بی حوصلگی، روزهایی که فیلم تکراری دیدن عجیب حال آدمو خوب میکنه. همین دیگه ... پاکشون کردم :( دلایل خودمم دارم، فک کنم چند خط دیگه اگه ادامه بدم از تصمیمی که گرفتم پشیمون بشم :)) چرا داشتنه اون فیلمهای مسخره اینقد حس امنیت بهم میداد؟ هوف! حالا دیگه ندارمشون فقط چندتا فیلم ... یه انیمیشن. و یه سریال که حالم ازش بهم میخوره ولی چون دانلودش کردم گذاشتمش اون گوشه تا یه روزی شاید دیدمش، چقد سازنده ی این سریال آدم ناراحتی بوده آخه! راستی یه مدت کمیه که نمیتونم فیلم ببینم اینم از برکاتِ مادرشدن! گفتم بگم ثبت بشه که فیلمبین ترین آدم میتونه یروزی دلش نخواد فیلم ببینه. جلل الخالق! 

 

یه مدت پیش یه مهمون داشتم، که چند روزی خونمون موند، نمیخام بگم چه نسبت فامیلی بهم داره ولی خب حتما نزدیکه که اومده خونه ما مونده! حالا حرفم اینه، چندوقت بود فهمیده بودم خیلی رو مخشه که سیگار چیه؟ کیف داره؟ چی میشه؟ و چون تو خانواده ما کلن سیگار اوخه! و سیگارکشها مهدورالدم هستن این بنده خدا این سوال گوشه ذهنش بی جواب بود. منم یه لطفی بهش کردم و یه نخ سیگار بهش دادم و وقتی ناشیانه پک زد به اون سیگارکوفتی، تمام سوالهاش به پاسخهایی که باید برسن رسیدن و تمام. سنگین نیست حمل کردنِ بارِ فکر کارهایی که برامون ممنوع شده و یه عمر داریم بهش فکر میکنیم که چی میتونه باشه؟ چیه؟ چطوریه؟ سوال سوال سوال! بسه دیگه، برو بکش ببین هیچی نبود خیلیم مسخره و بیمزه بود! خیلی روش تربیتی تاییدشده ای نداریم ولی خودم ازش راضیم :)) بچه مردمو دودی کردم رفت :)) 


+تاریخ پنج شنبه 99/2/4ساعت 5:41 صبح نویسنده ره گذر | نظر